خوش آن مینا در دام تو باشد

هردم نغمه اش نام تو باشد

گرمن بسوزم در تب هجران

خواهم دنیا بکام تو باشد

این دل من با غم در جدال٫

شادی را لحظه غمش به سال٫

سینه مالامال پر زدرد ورنج

زندگی بدون غم محال٫

خوش آن جامی که دست تو باشد

آن همه مستی مست توباشد

این دل نازک شد به صد پاره

ناز آن تیر شصت تو باشد

دنیای خرابم چشمان پرایم

در تب و تاب تو این دل بی تابم