اختتامیه پنجمین فستیوال موسیقی نواحی در شامگاه ۱۳ اذر در تالار وحدت برگزار شد و از ۲۴ هنرمند از دامان البرز قدردانی شد.
در اختتامیه پنجمین فستیوال موسیقی نواحی حضور پر رنگ مخاطبان به چشم می امد و در ابتدای برنامه با اجرای رشید کاکاوند همراه بود، عباس علاالدین مشهور به راوی، از روستای زیارت که در سومین روز از فستیوال آینهدار به اجرای برنامه پرداخته بود، قطعاتی از آوازهای گالشی را برای تماشاگران روایت کرد که بخشی از این روایتهای موسیقایی اختصاص به داستان لیلی و مجنون داشت.
سخنی از رشید کاکاوند
رشید کاکاوند هم بعد از اجرای این برنامه خطاب به حاضران در مجلس گفت: بسیارخوشحال کننده است که تالار مملو از جمعیت است و اگرچه این موضوع میتواند طبیعی به نظر بیاید اما ما آن قدر به غیرطبیعیها عادت کردهایم که طبیعیها به چشم ما غیرطبیعی میآید؛ ای کاش ما هم در محیطی بودیم که از آنِ این نغمههاست. ما امشب این نغمهها را به سالنی باشکوه آوردهایم و باید چشمانمان را ببندیم تا همه چیز درست شود.
پس از صحبت های مجری کیقباد میردار و بهمن سام دلیری از شرکتکنندگان فستیوال، قطعه «گَلی به گَلی» با آواز و نی چوپانی از دِلیر و الیتِ مازندران را اجرا کردند.
داستان یک سفر پرماجرا از بارباپاپاهای ایرانی!
علی مغازهای دبیر هنری فستیوال آینهدار بعد از این بخش، ضمن قدردانی از حضور مخاطبان در آیین اختتامیه توضیح داد: من اصلا قصد سخنرانی ندارم اما در چند بخش کوچک به موضوعاتی اشاره خواهم کرد. ما در ابتدای برگزاری فستیوال پنجم مروری به چهار دوره فستیوال آینهدار داشتیم زیرا فکر میکردیم ممکن بود تعدادی از علاقهمندان موفق به دیدن این برنامه نشده باشند. اما در دوره پنجم به دامنههای شمالی البرز رفتیم و از غرب البرز وارد تالش شدیم و پس از آن گیل قدیم و دیلمان را دیدیم و بین ییلاقها، جلگهها و جنگلها حرکت کردیم.
وی ادامه داد: ما در این چارچوب با افرادی روبهرو شدیم که دارای بازتاب زیستی ویژهای هستند. ما در این مجال در گذر از آیینهای دِلیر و الیت به دو هنرمند برخورد کردیم که اجرایشان را دیدیم و بعد به گدارها رسیدیم که من به شوخی در روز اجرا، آنها را به واسطه توانایی بالایشان در تغییر ظرفیت و شکل کارشان بارپاپاپا خواندم! به هر صورت از آنها نیز گذر کردیم و در روستای زیارت، دایی عباس (عباس علاالدین) را دیدیم و در کتول کسانی دیگر را شناختیم.
مغازهای در ادامه صحبتهای خود گفت: در طول این مدت تمام مواردی که به آن اشاره کردم یک مساله را به من ثابت کرد، اینکه در چشم من موسیقی همواره جنسیت داشته و زن بوده است. موسیقی موجودی زاینده چون زمین است. موسیقی جان بخش است و درون این کانسپت، سازها هرکدام جنسیتی دارند. بهعنوان مثال در دل موسیقیای که خود زن است، ساز قیچک نیز زن است و تنبور مَرد. بنابراین در فستیوال ما اگرچه ناقلان موسیقی مرد بودند ولی موسیقی را از زنان گرفته بودند، موسیقیای را که خود، زن است. به هر صورت موسیقی ایرانی به شدت هویتمند است و در هر جای جهان حتی اگر خودمان را نشناسند با شنیدن موسیقیمان متوجه میشوند که متعلق به کدام نقطه جغرافیایی هستیم. او پایان صحبتش را به تشکر از احسان رسولاف (رئیس فستیوال آینهدار) اختصاص داد.