امان از دردِ بی رحمِ جدایی
هنوزم تو این دور و برایی
یه وقتا آخرِ قصه دروغه
درست مثلِ یه فیلم سینمایی
صدای مخملیِ نازنینت
همیشه خواستنی بوده برام
تو که رفتی همه چی بی صدا شد
چشاتو باز کن، آقای هامون
بازم بگو سلام آقای خاطره
نقشت محاله که از خاطرم بره
بازم بگو سلام آقای خاطره
نقشت محاله که از خاطرم بره
همیشه بازی تو بهترین بود
هنوزم پای نقشِ تو اسیرم
از این بازی که خوش نقش و نگاره
باید دیوونگی رو پس بگیری
تو دیوونه ترین دیوونه بودی
که اونو تو چشای ماه دیدیم
تو با رنگ صدای بی نظیرت
رو بومِ عاشقی رؤیا کشیدی
بازم بگو سلام آقای خاطره
نقشت محاله که از خاطرم بره
بازم بگو سلام آقای خاطره
نقشت محاله که از خاطرم بره
بازم بگو سلام آقای خاطره...
سلام، حالِ همه ی ما خوب است
اما تو باور نکن...